فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

پرواز یک فرشته

واااااای دارم دیوونه میشم

تازه رفته بودم وب سعیده مامان طهورا حالشو بپرسم ... دیدم شوهرش جاش نوشته ... دارم دیوونه میشم ... اینقدری گریه کردم ... براش دعا کنید سلام من همسر طهورا هستم ميخواستم برا عسل بانوي من دعا كنيد امروز صبح حدود ساعت هاي 11 رفته بوده بيرون براخريد كه تصادف كرده الان هم توكماست منم همين الان از بيمارستان اومدم خونه چون تو بخش مراقبت هاي ويژه بود اجازه ندادند كسي پيشش بمونه خيلي ناراحتم داغونم نميدونم چيكاركنم ولي اين و ميدونم كه وبلاگش و خيلي دوست داشت واينجا خيلي دوست داره پس دوست هاي مهربونش براش دعاكنيد تا خدا عسل بانوي من و بهم برگردونه خواهش ميكنم   http://tahurami.niniweblog.com/ ...
3 خرداد 1392

برای امیرم

امیرم ... مرد کوچک رویاهای شبانه ی من ... پسرم ... تنها همدم من ... روزت مبارک ... دلم به اندازه ی همه ی دلتنگیهای دنیا برای داشتنت تنگ است ... چقدر فاصله ما زیاد است ... من درون زمینی قدم میگذارم که تو نیستی و تو صاحب آسمانهایی ... پسرم .... دوستت دارم ... این تنها هدیه ای است که می توانم برایت بفرستم ... دوستت دارم مرد کوچک رویاهای من ...   ...
3 خرداد 1392

برای دوستان خوبم

سلام دوستهای خوبم .... مرسی از اینکه همیشه به یادم هستین ... دلیل اینکه زیاد نمیام نت یکی اینه که زیاد نمیتونم بشینم ... دلیل دیگش اینه که من اینترنتم بی سیمه و چون میترسم ضرر داشته باشه زیاد وصل نمیشم ... این چند روز هم که قطع شده من با خط تلفن آن میشم که سرعتش پایینه ... .................................................................. برای زینب دوست خوبم ... ببخش که دیر اومدم ... میدونستم آی یو آی داشتی اما دسترسی به اینترنت نداشتم... الان هم که خواستم نظر بذارم نشد ... خیلی خوشحالم که شروعه خوبی داشتی و امیدوارم نتیجه خوبی هم بگیری ... خییییییییلی به یادتم ... همیشه ...
1 خرداد 1392

برای دوست خوبم ماامان فرشته

سلام عزیزم ... این چه حرفیه میزنی ... من همه پیامهارو جواب میدم مگه اینکه خصوصی باشه و قابلیت جواب دادن نداشته باشه ... خدای نکرده چرا باید دلتو بشکنم مگه من مشکل دارم باهات عزیز دلم ... حتما پیغامات نرسیده ... یا خصوصی بوده من دقت نکردم .. بازم ببخش ... قهر نکن و بهم سر بزن ... خواهش میکنم ...
26 ارديبهشت 1392

امیر شبهای تنهاییم

پسرم ... امیرشبهای تنهاییم ... دلم برایت تنگ است .... مثال ماهی درون تنگ ،‌ضربان قلبم به شمارش افتاده است ... دستانم بی رمق است ... حتی در این زمان که از خوشحالی در آسمانها پرواز میکنم اما ... گوشه ای از قلبم هنوز داغ نبودنت را مرور میکنم ... دلم برایت تنگ است ... مثال روزهای قلب ... یادت ، عشقت روزی مرا از پای درخواهد آورد ... دلم تورا می خواند .. حتی حال که جواانه ای نوپا درونم شکل میگیرد... بااااااااااااااااااز دلم تو را می خواند .... کسی نیست به او بگوید ... این همه بهانه برای چه ... او که رفته باز نخواهد گشت ... پسرم ... امیرم ... مادرت همه ی لحظه ها تو را دوست خواهد داشت ... ...
24 ارديبهشت 1392

من اومدم

  سلام خاله های مهربون ... من اوممممممممممممممممممممممممممممممممممممممدم ... الان 4 هفته است تو دل مامانم جوونه زدم ... لطفا برای صالح  و سالم بودنم دعا کنید... خیییییییییییییییییلی دوستون دارم   ...
24 ارديبهشت 1392

یه تست دیگه

سلام امشب باز یه بی بی چک دیگه گذاشتم ... دوباره +++++ شد ... نمیتونم تا 3 شنبه طاقت بیارم ... نگید چقدر عجولما نه ... خسته ام ... از انتظار... کم نیاوردما اما خسته ام ... همش میترسم یه خواب باشه ... به نظرتون فردا برم آزمایشگاه ... خیلی دعام کنید ...
22 ارديبهشت 1392