فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پرواز یک فرشته

برای دوستم زینب ... نه برای خواهرم زینب (‌مامان چشم به راه )

1392/1/30 19:03
نویسنده : مامان دلتنگ
460 بازدید
اشتراک گذاری

خدا را که داشته باشی همه چیز  از آن توست ...
همه ی زیبایی های عالم به یکباره از جلو دیدگانت رد میشود و نور وجودش همه ی مسیر زندگی ات را روشنی میبخشد ،آخر او بخشنده بخشندگان است ... او خدای مهربانیها خدای صابرین ،‌خدای دلشکستگان ، او خدای من و توست ...
زینب عزیز میدونم توهم مثل من فقط با داشتن خدا دلتو خوش میکنی و آروم میشی و اگه یه روزی  ولمون کنه به حال خودمون میشکنیم حتی سخت تر از لحظه پرواز فرشته هایمان ...
من همه ی لحظه هابه یادت هستم و در  همه ی خلوت های عاشقانه ام با خالق ابدی ام برای شاد شدن دلت ،‌برای شیشه ی ترک خورده ی دلت ،‌برای دستان خالی و چشمانی مملو از اشکت دعا میکنم و همه ی لحظه ها خدارا برایت آرزو میکنم ... دوستت دارم حتی با فاصله ای که بین ماست ...دوستت دارم دوست مجازی خوب من .... قلب...........

مهربانم من به تو اعتماد دارم ... میشه دستهای مارو هم ایندفه بگیری ... میشه این ماه کلی خبر خوب بشنوم ................... میشه این ماه زینب هم بزرگ تو وبش بنویشه ...

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت منم باردارم ...

نمیدونم اون لحظه چه حالی بهم دست میده اما حتما سجده شکر به جا میارم ...

از راز دلم خبر داری ....

میدونی تو دلم چی میگذره ...

رب من این همه روزها یکی یکی گذشتن و من هر روز برای آرزوهام تورو صدا زدم ...

میشه این ماه منم اجابت کنی ...

میشه شادی این ماه مهمون قلب منم بشه ...

خدایا تا هر جا  بکشونیم اعتراضی نمیکنم و میام ....اما

میشه این ماه منم بیام و بگم مامان شدم ... میشه از این تنهایی در بیام ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

یه نی نی توو خواب و رویا
30 فروردین 92 19:29
میشه عزیزم، همه چیز شدنیه، میشه که ماه بعد بهمون بگی مامان شدی


انشالله این ماه توهم همین خبرو بهم بدی
مریم.خوزستان
30 فروردین 92 23:05
سلام

خوبی اجی؟

امیدوارم به حق امام رضا به مرادلتون برسین

به امید دوتا بچه سالم

یاالله به حق حضرت محمد نا امیدشون نکن...





Sسلام ...
خوبی ...
دلم برات تنگ شده بود ...
دیدم پیغام نمیدی بهم ...
چه خبرا ؟
مریم.خوزستان
31 فروردین 92 1:22
قربونت برم همش میرم پیش امیرعباس وخونه مارد بزرگم روستا وتا میام اول به وب تو سرمیزنم فردا هم باز دارم میرم پیش امیر منم دلم برات تنگ شده بود عزیزم انشاالله این ماه خبر از بارداری برامون بگی خدایا به حق دل شکسته ام مراد دل اجی زینبمو هرچه زودتر بده الهی امین این روزا هم داغونم وزیاد نمیتونم وب بیام البته ازفردا...
مامان فرشته کوچولو
31 فروردین 92 13:43
آره عزیزم چرا نمیشه من که دلم روشنه الهی که دو تاتون زودی به آرزوی دلتون برسین میدونم چقد سخته خودم حسش کردم فقط میتونم براتون دعا کنم به هیچی توجه نکن دوستم هرچه قدر میخوای از دلتنگیهات بنویس هیچ وقت به نظرم این درد التیام پیدا نمیکنه من هنوزم که هنوز همش یاد پسرم میافتم و هی گریه میکنم با این که باردارم خدا همه رو حاجت روا کنه ایشاالله
راستی وبلاگ مامانی چشم به راه چی شده؟ پاکش کرده من چند وقته درست حسابی نیومدم نی نی وبلاگ آخه.

سلام مرسی از اینکه درکم میکنی ...
انشالله خدا این گل پسروبرات نگهداره ...
راستی اسمشو چی می خوای بذاری
مامان نفس
31 فروردین 92 23:09
قربون کار خدا برم من یکی مثل تو تشنه بچست یکی مثل دوستم میخواد سقط کنه...


سلام ...
هیچ کار خدا بی حکمت نیست ...
به دوستت بگو این کارو نکنه قهر خدا میرسه...
مگه میشه موجودی و که خدا بهش جون داده و براش دنیارو انتخاب کرده و جونشو گرفت ؟
فرزانه
1 اردیبهشت 92 11:53
سلام زینب جان.
ممنونم که به وبلاگم سر زده بودی. با تاخیر اما منم اومدم سراغت.
انشاالله که زوده زود مامان بشی خانمی. مطمئن باش خدا بهترین موقع رو برا اومدن نی نیت در نظر گرفته وقتی بیادش خودت میفهمی.


مرسی عزیزم از اینکه به منم هم سر زدی
مامانی چشم به راه
1 اردیبهشت 92 18:26
زینب مهربونم..اشک توچشام جمع شده ..
دل مهربونت وقلب صبورت وقتی که برام دعامیکنی منوامیدوارمیکنه به رحمت خدا....انشالله .انشالله که این ماه بیای وبگی که منم باردارشدم...
انشالله که حدا صدای مارومیشنوه ..
خیلی دوستتدارم زینب خیلی


انشالله این ماه نوبت ماست ...
منم دوست دارم