ای مهربان خدای من
خدای من ...
مهربان من ...
دلم به انداره ی همه یدنیا تنگ است برای تو ...
دلم برای لجظه های تنهاییم با تو تنگ است...
لحظه هایی که تو بودی من و فقط سجاده ای ما بین ما ...
دلم برای گریه هایم که همه از سر شوق رسیدن به تو بود تنگ است...
دلم تو را می خواهد ...
دور از هر خیال باطلی...
دلم می خواهد برای لحظه ای هم شده دست از دنیا بکشم و فقط به تو فکر کنم ...
به مهربانیهات در حق من ...
به بزرگیت برای من...
چقدددددددددددددرررررررررررررررررر دوستت دارم ...
من در حق خدایی مثل تو بد کرده ام ,اما تو در حق بنده ای همچو من مهربانی و لطف را تمام کرده ای...
دوستت دارم این حقیقت زندگی من است...
ببخش که بنده ای همچو من با کوله باری از گناه تو را دوست دارد ...
ببخش اگر جواب همه خوبی هایت را با گناهان کوچک و بزرگ پاسخ گفته ام...
ببخش اگر برای انجام دادن همه کارهای دنیوی در صف اول قرار دارم اما برای دو رکعت نماز و تعظیم در برابر این همه بزرگی همیشه کاهل بوده ام...
ببخش اگر از روی نیاز صدایت زده ام , نه از روی عشق و دلتنگی ...
ببخش که آرزوهایم پایانی ندارند و من همیشه طلبکارانه دست هایم را به سویت بلند میکنم ...
من عمریست بدهکار محبت تو هستم اما نمیدانم چرا رسم مخلوق بودن این است که همیشه از طلبکار خالقش باشد...
خدایا امروز و این ساعت دلم فقط و فقط تورا صدا می زند...
تو که بزرگی و مهربان ,رئوف و غفار ...
از خوبیت هر چه بگویم کم است...
مهربانم ...
امروز می خواهم خالصانه صدایت کنم ...
و می دانم تو همیشه نداهایم را اجابت کرده ای و من چه نابینا بوده ام که هیچ وقت لطفت را ندیده ام ...
خدای من ,مهربان من , من با همه وجود دوستت دارم ...
من به قدرتت ایمان دارم ...
به محبتت ایمان دارم ...
می دانم اگر سنگی در جلوی راه من قرار داده ای برای این است که من دیرتر به مقصد برسم چون این صلاح من است...
میدانم اگر پاره ای از وجودم را از من گرفته ای این به صلاح من است...
اگر از روی بچگی گله ای کردم ببخش ...
گاهی دنیا بی پسرم برایم سخت است و فقط نام تو آرامم میکند...
خدایا گناهان گذشته ام را ببخش ...
من محتاج کرم و لطف تو هستم