فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرواز یک فرشته

پسرم فرشته شدنت مبارک

1391/6/23 10:46
نویسنده : مامان دلتنگ
742 بازدید
اشتراک گذاری

امیر عباس مامان فرشته شدنت مبارک

پسرم عزیز مادر چه دیر اومدی و چه زود رفتی , عمر مامان چه غریبانه تنهام گذاشتی,امیرم ,‌عشقم ,‌امیدم جات تو دلم خالیه ,‌وای وای دارم میمیرم , چه زود پرپر شدی مامان جان , خیلی دلتنگتم, الهی فدای قلبت که ٢٤ ساعت درد و تحمل کردی ...  الان پیش فرشته ها جات خوبه  مامان جان ؟ الهی من فدای چشمای قشنگت حسرت شیردادنت موند به دلم مامان جان , بهت شیر ندادم عزیز مامان , آخه امیرم چه جوری بدون لالایی خوابت برد وروجک ؟ تو تا برات لالایی نمی خوندم نمی خوابیدی تا صبح تو دلم بازی میکردی ؟ وااااااااااااااااااااااااااااااای قلبم داره میترکه .چرا من و بابارو تنها گذاشتی ؟ چرا قلب کوچیکت مریض بود ؟ تو رو خدا داد تا من و امتحان کنه ؟ صبر من ؟ مامان فدات بشه وقتی دیروز تودستگاه دیدمت داشتی ناله می زدی از درد با هر نالت دلم میشکست , اما تا صدات زدم چشمات و باز کردی ,‌ آخه بچه ٨ ماهه اینقدر ناز میشد؟ این و من نمیگم همه میگفتن , چشمات مثل ٢ تا تیله مشکی درشت و معصوم بود ,‌آخه چه جوری نگاتو فراموش کنم , چه جوری؟؟؟؟ باید ظاقت بیارم , نباید گریه کنم , به خاطر بابا علی داره آب میشه , طاقت اشکهاشو ندارم , باید صبر کنم , از خانم رباب بدتر نیستم که اون همه سختی کشید ,دعا کن خودش بهم صبر بده ..مامان جان قرار بود لباس سقا بپوشونمت امسال نشد چات بهتره خودت از دست سقای کربلا صاحب اسمت آب کوثر میگیری, امیر عباسم رفتی پیش خدا نکنه من و یادت بره مامان , ٨ ماه با عشق تو دلم پرورشت دادم از همه چیزهایی که بدم میومد اما واست مفید بود علاقه مند شدم ,‌ نخواستم تو اذیت بشی , نشد خواست خدا این بود مامانی شکایت نمیکنم , ناله نمیزنم , فقط دلتنگتم , این حقه منه نه ؟ خیلی دلم برات تنگه , وای چه جوری برم تو اون خونه , گوشه گوشه اون خونه برام خاطره است ,‌ آخه وروجک چه جوری بدون لالایی خوابیدی عزیزم ؟؟؟؟

این وبلاگ برام یاد آور لحظه های با تو بودنه ...

پسرم پسرم ........................................... بی تو ذره ذره دارم آب میشم ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

بابا جون یسری
29 شهریور 91 20:37
وبلاگ عاشقانه قشنگی دارید . اما مهمتر از همه چیزی که مرا به تفکر وا می داشت . اسمهایی بود که به چشم می خورد ، امیر ، عباس ، زینب و شاید اگر حسین نیز می داشت داستان کامل تر می شد. وچه شباهتی که اینجا نیز زینب بلا کش می شود . اما خواهر بزرگوار ، من و شما جایگاه زینب (س) را بعد از کربلا دیدیم که کجاست و اینها همه حاصل صبر و استقامت او بود و بس. یاد بیتی افتادم که شاید آرامتان کند ؛ « هرکه در این بزم مقرب تر است * جام بلا بیشترش می دهند » التماس دعا - یا علی
فرناز مامان ایلیا
2 مهر 91 2:03
الهی بمیرم واسه دل شکستت...
فقط میتونم برات دعا کنم که خدا یه گل سالمم بزاره تو بغلت...قربونت...


سلام مرسی عزیزم
مائده مامان پارسا
3 مهر 91 1:20
الهي من بميرم.
خدا بهت صبر بده خانومي.
كلي گريه كردم وقتي خوندم مطالبت رو.فقط ميتونم برات دعا كنم عزيزم


مرسی عزیز دلم ... خدا پسر نازتو برات نگهداره... دعا بهترین هدیه که دوستان می تونن بهم بدن
نسرین
13 مهر 91 11:16
خدا بهت صبر بده عزیزم.
خودمم میدونم کارم اشتباهه. اما منم مث خودم خیلی انتظار میکشم. نمیدونم چرا دست خودم نیس. ایشالا خدا یه فرشته کوچولوی دیگه مهمون دلت میکنم. منم صبر میکنم تا هر وقت خدا خودش خواست. دعا کن خواست خدا برام طولانی نشه.


سلام عزیزم... انشالله .... انشالله خدای مهربون به صلاحش به هر دوتامون بچه های سالم و صالح بده
مریم (مامان آرینا)
23 مهر 91 13:42
الهییییییییییییییییییییییییییی بمیرم آخه چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقدر دردآور هیچی نمیتونم بگم اومدم گل پسرتو ببینم مات ماتم خدا بهت صبر بده
sara
25 مهر 91 20:39
نشستم و گریه کردم خیلی سخته میدونم
خدا همه نی نی ها رو برا مادرشون نگه داره
میدونی اگه خدایی نکرده این اتفاغ برا من بیفته نمیدونم ته زندگیم چی میشه خدا بهت یه فرزند دیگه میده انشاالله
برای سلامتی همه نی نی ها دعا کن خدا قلب شکسته رو بی جواب نمیزاره


سلام ... خدا نکنه این چه فکری که میکنی ...انشالله خدا بچت و سالم بغلت می ذاره تا بزرگ شدن و خوشبختیشو ببینی ... انشالله زندگیت روز به روز بهتر میشه
مامان ساینا
30 مهر 91 22:37
خدا بهتون صبر بده. گریه کردم با نوشته هات. خیلی . مدت ها بود بعد از وبلاگ الینا جون اینقدر متاثر نشده بودم. دختر من یکروز تو دستگاه بود و من تمام مدت بالای سرش اشک ریختم. انشاله خدا یه نی نی سالم صالح بهتون عطا کنه. آمین یا رب العالمین


سلام عزیزم مرسی به من هم سر زدین ..انشالله خدا دختر نازتو برات نگهداره ...
مامان عسل و آریا
9 آبان 91 23:20
بمیرم برات عزیزدلم.بمیرم برای دلت.
چی بگم که هیچ چیزی دردتو تسکین نمیده.فقط قولت میدم برای امیرعباست عاشورا بخونم و رفتم امامزاده براش صدقه بدم وازش قول بگیرم جای خودشو با یک برادر دیگه یا خواهر پر کنه.اگه موسیقی وبلاگم اذیتت میکنه بگید براش میدارم.بغض عجیبی توی گلوم اذیتم میکنه.برای امیرعباست دعا میکنم عزیزم.برات رمز هم خصوصی میگذارم مهربونم


مرسی به کلبه غریبانه دلتنگیهام سر زدی ... انشالله خدا بهت فرزندان سالم وصالح بده ... مرسی از این همه دعای زیبات ... خیلی لطف کردی
محیا.مامان دینا
17 آبان 91 21:21
خدا بهتون صبر بده.خیلی سخته.خیلی براتون دعا میکنم.تروخدا شما هم برای من دعا کنید.
زهرا
23 آبان 91 23:16
الهی بمیرم ...

انقدر گریه کردم که دیگه خونه چشمام جا نداره !

من یک مادرم و کاملا درکتون میکنم ...


خدا عزیزاتو برات نگهداره
عاطي
21 آذر 91 0:32
خدا
بعد از ٥ سال انتظار...
بعد از اينكه همه ميگفتن ديگه نميشه...
بعد از ٢ بار عمل ميكرو...
بعد از كلي گريه و التماس شبانه...
.
.
.
شب اول محرم٩٠ خبر اومدن پسرمو بهم داد.
و روز تولد امام حسين... خودشو
من مطمئنم
مطمئنم به زودي اميرعباس برميگرده...
عباس كه بي وفا نميشه...
همه عالم عباس رو به وفاش ميشناسن
امير، با همون دوتا دستش عباستو بهت برميگردونه...
منتظر خبر اومدنش هستم...



سلام ...
اشکم در اومد ...
مرسی دوست خوبم..
خیلی محتاج دعا هستم...
زندگی بهم سخت گرفته...
دارم ذره ذره آب میشم...
برام دعا کن
مامان عسل و آریا
22 دی 91 22:47
سلام عزیزدلم
فدای دلت بشم خوبی؟ممنونم که بهم سرزدی
راستی گلم چند وقت پیش که برای اولین بار فهمیدمت عزیزت آسمونی شده بهت گفتم قولت میدم براش زیارت عاشورا میخونم.گلم براش خوندم.به نیتش
انشالله خدا قبول کنه
گلم آموزششون را گذاشتم خبرت میکنم.فدات بشم بوس


سلام عزیز دلم...
مرسی بابت محبتت ...
مامان راضیه
5 بهمن 91 14:32
الهی بمیرم
خیلی سخته
خدا صبر بده بهت عزیزم


سلام عزیزم ...
خدا نکنه
تانسو
16 بهمن 91 16:06
سلام عزیزم یک ساعته دارم مطالب وبلاگ قشنگتو میخونم و یه ریز دارم اشک میریزم الهی برای دل شکسته ت بمیرم
خدایا دل شکسته این مادرو با کرم و لطف خودت شاد کن...
دعا واسه آرامشت تنها کاریه که از دستم بر میاد


سلام عزيز مرسي از اينكه بهم سر زدي و ممنون از دعات واقعا نياز دارم به دعا
سمیرا
26 اردیبهشت 92 11:50
سلام عزیزم اومده بودم تو وبلاگت داشتم سیسمونی فرشته ات رو نگاه میکردم که متوجه شدم چه اتفاقی واسه ات افتاده الان که دارم تایپ میکنم اشکام نمیذارن که کیبورد رو درست ببینم آخه درد خودم واسم زنده شد من هم 2 تا فرشته تو آسمونا دارم یه دختر یه پسر خیلی اذیت شدم اما توکل به خدا کردم و فقط شکر کردم و به حکمتش ایمان داشتم حالا یه نی نی شش ماهه تو دلم دارم فعلا تا الان همه چیز خوب بوده تمتم آزمایش ها واسم دعا کن من هم واست دعا میکنم عزیزم امیدوارم به زودی خدا بهت یه نی نی ناز و سالم بده در پناه خدا باشی

سلاااام عزیزم ..
خیلی ناراحت شدم از اینکه شما هم فرشته هات پرکشیدن ... امام خدارو شکر که خدا باز بهت یه فرشته دیگه داده تا انشالله سر وقت سالم و صالح زمینی بشه ...
راستی منم یه نی نی 4 هفته ای دارم خییییییییییییلی دعام کن

مامان یه فرشته
11 آذر 93 15:25
منم پسر 11 ماهه و سالم و نازم با خوردن کنجد دچار شک آلرژیک شد و رفت پیش خدا . عزیزم ببین نتها نیستی و کسی هست که دردش از شما بیشتره.......
مامان دلتنگ
پاسخ
سلااام خیلی ناراحت شدم ... خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی برات از خدا طلب صبر کردم اصلا نمیدونم چی باید بگم ... ارزو میکنم خدا برات بهترین هارو رقم بزنه