لباس گل پسری
سلام عزیز دل مامان ...
دیروز با بابا جون رفتیم خونه پدر جون اینا نمیگم جات خالی چون خودتم اونجا بودی , تازه کلی تکون خوردی و خودی نشون دادی ... ای جانم عزیز مامان عاشق این حرکتاتم دیگه ,با اینا زندگی میکنم و هر لحظه منتظر اینم که با این حرکتها بگی : مامان جون منم هستما اگه خدای نکرده یه روز حرکت نکنی من میمیرم عزیزم ...
پسری دیروز مامان جون فاطمه دو دست لخریده بود و بهم داد خیلی قشنگن , انشالله به دنیا اومدی همه این لباسهارو می پوشی ما با نگاه کردن به شما عشق میکنیم , راستی امروز عمع فهیمه جونت بازم برات یه چیزی خرید ( یه بسته ٤ تایی توپ پلاستیکی خوشگل که عکسشونو تو پست بعدی انشالله میذارم . دیروز منم ١ جفت جوراب برات بافتم که الان عکسشو میذارم .. پسری همه اینارو تو همین ١ ماه یاد گرفتما فقط فقط به عشق اینکه بپوشی و من لذت ببرم همه این بافتنی ها هم تجربه اولمه که چون واسه پسر عزیزمه برام از هر چیزی شیرینتره.
این عکس دو دست لباسی که مامان جون و پدر جون خریدن
اینم عکس جورابی که بافتم
بی بهانه و عاشقانه دوستت داریم