بی بهانه دوستت داریم
سلام عشقم , عمرم , قلبم..........................................
ماشالله به پسرم که الان ٣٢ هفته و ١ روزشه ماشالله بزرگ شده گل پسر قند عسل مامان...
امیر عباسم دوشنبه گذشته یعنی ٣٠ مرداد ٩١ یه ترس حسابی باز به مامان و بابا دادی , از صبح حرکت نکردی .کلی من و بابایی ترسیدیم , دوشنبه همه جا تعطیل بود البته خداروشکر یه دکتر پیدا کردیم و با بابا جون ساعت ٨ شب رفتیم پیش خانم دکتر , وقتی صدای قشنگ قلبتو با بابایی شنیدیم خیالمون کمی جمع شد اما خانم دکتر گفت گاهی کند میزنه واسه همین بهمون گفت بریم برای سونوی بیوفیزیکال انجام بدیم ............ وای چقدر سخت بود باید تا فردا صبجش تحمل میکردیم چقدر دیر صبح شد ...با بابا جون رفتیم دکتر , استرس همه وجودمون و پر کرده بود , اون روز ٢٠ دقیقه ضربان قلب نازمو کنترل کردن و یه نوار قلب ٢٠ دقیقه ای گرفتن تو اون دقیقه ها که رو تخت دکتر دراز کشیده بودم ماشالله ١٦ تا لگد محکم زدی دلم بالا اومد , ای پسر لوس نمی دونی وقتی حرکت نمیکنی چقدر میترسم و دل نگران میشم , بعد نوار قلب شما که خداروشکر سالم بود دکتر سونوم کرد که خداروشکر همه چیز عزیز دلم نرمال بود تازه وزنتم الان ١کیلو ٥٣٠ گرمه دورت بگردم.
خیلی خیلی دوست داریم