فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

پرواز یک فرشته

بدون عنوان

1392/2/20 15:56
نویسنده : مامان دلتنگ
423 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی آدمها کلی حرف نگفته تو دلشون دارن که نمی تونم به زبون بیارن ...

خیلی حرف دارم که بزنم ... اما نمیدونم چرا نمیتونم کلمات و کنار هم بچینم و جمله هایی که حرف دلم رو اینجا بنویسم ...

امروز 20 اردیبهشت 92 تولد یکسالگی وبلاگ امیرعباسمه ...

کاش بود تا با هم شمعهای تولد وبلاگشو فوت میکردیم ...

تو این 7 ماه و چند روز حسرت خیلی چیزها به دلم موند ....

حسرت داشتنت ....

حسرت شیردادنت ...

اینکه روز تولدم ... سالگرد ازدواجم و سال تحویل و روز مادر تو کنارم نبودی...

اما خدا شاهده که تو سختتربن لحظات هم خدارو شکر گفتم حتی به نداده هاش...

تو این 7 ماه باردا شیشه ترک خورده ی دلم شکست و من با امید خورده هاش و جمع کردم و از نو با یاد تو شروع کردم ...

یادم نمیره اشکهایی که از نبودنت هر روز گونه هام و خیس میکرد ...

یادم نمیره تنهایی هام و بی کسی هام ...

کاش تو هم یادت نره که من مادرت بودم و هستم حتی با این همه فاصله ...

.....

بعد تو زندگی بهم سخت گرفت ...

خنده از روی لبام رخت بست و رفت ... و جاش غم و غصه مهمون دلم شد ...

..................

نمیدونم چرا خدا من و انتخاب کرد ...

این زمین خوردن اینقدری برام سخت بود که کمرم و شکوند و من هربار مجبور شدم به سختی از جام بلند بشم ...

تنها حس خوبش خود خود خدا بود...

اگه خدا نبود نم نبودم ...

و نمیتونستم نبودت و تحمل کنم ...

....

امیرم ...

نمیدونم این 2 خط رنگی بی بی چک  یعنی چی ؟

یعنی من مادرم ؟

یعنی خدا جواب صبرم و داده یا نه از گریه هام و گلایه هام خسته شده ...

یه ترس عجیبی تو دلم هست ...

ترس از دست دادن خدا

ترس اینکه نکنه خدا به خاطر خواستن آرزوهام ازش دیگه دوستم نداشته باشه ...

 یا اینکه برای اینکه صدام و نشنوه خواستم و بهم دادده ...

...............

امیرم تو برام دعا کن فرشته ناز من ...

...... شاید اگه الان کنارم بودی اینقدر از آینده نمیترسیدم ....

آینده ای که برام مبهمه ....

........................................

خدای خوبم من دوستت دارم ...

به من پشت نکن ...

همیشه کنارم باش ...

تو تنها روزنه امید من هستی ...

....

خوبه من دوستت دارم به اندازه ی عرش خداییت ...

شکرگذار نعمتهای بیکرانت هستم ....

..............................................

امیرم یکسال گذشت .... و چه تلخ و شیرین گذشت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

داستانک
20 اردیبهشت 92 16:14
سلام وب زیبایی دارین مبارکتون باشه به وب من هم بیاین و اگر دوس داشتین باهم تبادل لینک کنیم توی نظر وبم بگین با چه اسمی لینکتون کنم منتظرتون هستم
مرمر
20 اردیبهشت 92 16:24
سلام زینب جون اشک توچشامه بخدا.خیلی خوشحال شدم فردا زودی خبر بده


سلام مرمری جونم ...
انشالله چشم دعا کن برام ..
دلنگرانم ...
تا فردا خییییییییییییلی زمان دیر میگذره
ماماطهورا
20 اردیبهشت 92 19:22
سلام زينب جونم مباركههههههههههههههههه عزيزم امروزيكي از بهترين روزاي زندگيم وقتي ديدم 2تا از بهترين دوستام به آرزوشون رسيدن واشك شوق تو گونه هامه انگار خودم به آرزوم رسيدم تا اين حد خوشحالم شايد هم بيشتر عزيزدلم خدا جواب صبر ودل شكستتو داد نه اين كه ازت خسته شده باشه نه ميخواد اين بار صداي مادري رو بشنوه كه فرشتش تو دلشه ببخشيد سرت و درد آوردم مواظب خودت و فرشته كوچولو باش دوست دارمممممممممممممم بازم مباركههههههههههههههه

سلام سعیده جونم ...
مرسی عزیز دلم ..
تو او لحظه همتون جلو چشم اومدین انشالله به زودی تو خبر بارداریتو بذی
به خدا ا
مامانی چشم به راه
20 اردیبهشت 92 21:10
عزیزم بعد این مدت باید فهمیده باشی که استرس داشتن یا نداشتن فرق نداره
باید بسپاری به خدا ...
خداروشکرکه سختی هاودلتنگی هات داره تموم میشه
با خیال راحت ب
خواب وفردا برو آزبده
من که مطمئن مطمئنم که + هستش..



مامی امیرحسین
20 اردیبهشت 92 22:23
نمیدونی چقدر خوشحالم!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعا" نمیدونی! مثل 1 خواهر... فقط جلو اشکامو میگیرم


سلام دوست خوبم
خيلي استرس دارم ميترسم فردا برم از بدم نباشه
ميكم شايد بي بي ها اشتباه نشون دادن
خيلي دعام كن
rasta
20 اردیبهشت 92 23:34
وااااای زینب جون قلبممممممممممممممممممم خدایا کمکم کن فقط سکته نکنم ، ایشالله که مامان شدی عزیزم واست یک دنیا خوشحالم گرچه تا روز آزمایشت صبر میکنم ، خدایا قربون بزرگی و مهربونیت ، شکرررررررررررررررت

سلام رستا جونم
مرسي از محبتت خودم شك دارم نميخوام زياد اميدوار باشم


ماماطهورا
21 اردیبهشت 92 8:46
سلام زينب جونم خوبي زود برو آز بده دارم ميميرم از دلواپسي زودي بيا منتظرتم زودي بيا خوشحالترم كن عزيزم


سلام
هنوز نرفتم از ميترسم
ديشب بي بي.كذاشتم منفي بود
دوتا مثبت شد يكي منفي
اب نبات
21 اردیبهشت 92 10:11
سلام عزیزکم همه چی رو بسپار به خدا ..ان شالله و با توکل به او همه چی درست میشه ان شالللللللللللللللللللللله
ماماطهورا
21 اردیبهشت 92 10:40
عزيزدلم من پاشو برو آز بده خودت ميگي 2تا +++ شده يكي منفي اونم بخاطر اينكه شب گذاشتي منفي كاذب نشون داده برو آز تا خيال خودت و هم خيال همه ي دوستات و راحت كني پاشو برو دختر خوب
مامانی فرشته کوچولو
21 اردیبهشت 92 11:07
زودیییییییییییی بیا خبر بده منتظریم
سجاد
5 خرداد 92 0:45
پیش منم بیا ... منتظرم ها



چشم حتما