فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

پرواز یک فرشته

بدون عنوان

1392/1/20 13:32
نویسنده : مامان دلتنگ
444 بازدید
اشتراک گذاری

دل شکستن که کاری نداره...

دل کسی و خورد کردن که کاری نداره ...

مگه فقط آدما دلم هم و میشکنن ؟

خدا ... دیروز خدا دلم و شکوند ...

خنده ی رو لبمو خوشکوند ...

.................

خدایا مگه قرار نبود کنارم باشی...

مگه قرار نبود مرحم دردام باشی..

چرا نمک پاشیدی روزخمم ...

مگه مهربون نیستی ...کریم نیستی ؟

پس چه جوری اشکام و دیدی و طاقت آوردی ...

....................

خدایا من همه ی زندگیم و به تو مدیونم اما چرا داری اذیتم میکنی...

چرا حتی یه نفر نیست درکم کنه و شونه واسه گریه هام باشه...حتی مادرم ...

همش نصیحت نصیحت ...

یک سال واسه بچه دار شدن هر دری زدم ...گفتن صبر کن ... امتحان خداست ...

سختی های بارداری و که بعضیا یکیشم نمیکشن من همهشو کشیدم گفتن صبر کن خواست خداست ...

بچم تو تخت بیمارستان بود گفتن صبر کن خدا داره امتحانت میکنه ...

بچم مرد گفتن گریه نکن قهر خدا میاد ... صبر کن ...

7 ماه اقدام و بازم هیچ ... باز میگن صبر کن ...

خدایا خودشون میتونن این همه صبر کنن ؟

دیگه حالم از این کلمه بهم میخوره ...

بعد این همه صبر چی شد ..

چرا مزدم و ندادی ...

   خدایا کمکم کم حتی اگه بدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

ماماطهورا
20 فروردین 92 13:48
سلام زينب جونم نميدونم چي بگم منم خيلي اميدواربودم كه بارداري الان تو شوكم ونمستونم چيزي بگم .ولي اين و بدون كه هميشه هميشه دعا ميكنم كه خدا زودي دل درد ديدتو خوشحال كنه و لبات و خندون
مرمر
20 فروردین 92 14:36
سلام راستش نمیدونم چی بگم بگم صبر وتحمل داشته باش میدونم سخته.توکلت بخدا باشه.ایشالا خدا بهترینارو بده بهت.


امیدوارم
nira
20 فروردین 92 15:09
امیدوارم به زودیه زود یه خواستت برسی
مامان آتنا
20 فروردین 92 15:23
نیر
20 فروردین 92 18:15
عزیزم..توروخدا اینقدر خودتو ناراحت نکن...فقط و فقط توکلت به خدا باشه...باورکن اون به فکرته...فکرمیکنی خدا بنده هاشو به حال خودشون رها میکنه...نه.....اونم ناراحت میشه از ناراحتی ما ولی ،باورکن میگه بنده ی عزیزم شاکرباش و منتظر ..تاببینی چه هدیه ی قشنگی برات میفرستم...توکه این همه صبور بودی ...خدا رو قسم میدم به بزرگیش انشالله دفعه ی بعدی خبر بارداریتو بخونم عزیزم....
مامان فرشته
20 فروردین 92 18:26
قربونت برم من، خیلی ناراحت شدم
الهام مامان فاطمه
20 فروردین 92 22:18
زینب جون تورو خدا غصه نداشته باش
به این فکر کن که حتما حکمتی داره خود خدا میدونه کی بهت بده که بهترین زمان باشه
زینب
بعد نمازت از خدا بخواه که با کلامش دل داریت بده و قرآن باز کن مطمئن باش باهات حرف میزنه
من زیاد این کازو کردم وقتی دل شکسته بودم همیشه هم بهم آرامش داده

زینب خواهش می کنم سعی کن استرستو کم کنی این طوری زودتر باردار میشی


باشه اینکارم میکنم ...

الهام مامان فاطمه
20 فروردین 92 22:22
زینب جونم من مطمئنم خدا هم طاقت دیدن اشکاتو نداره
و این اتفاق به نفعتو باعث میشه بعد ها شاد باشی


انشالله همین طور باشه
مریم.خوزستان
20 فروردین 92 23:29
سلام ابجی باورت میشه دیشب تاالان توفکرتم بودم
ولی وقتی اومدم ..................
عزیزدلم صبرکن خدابزرگه اناشالله باردارمیشی وحس مادر بودنوتجربه میکنی
به حق حضرت عباس(ع)[[

مريم خيلي برام دعا كن توروخدا دارم خفه ميشم همه مشكلات باهم روسرم خراب شد


مامان دوقلوها(حسین_حسام)
20 فروردین 92 23:55
الهی فدات شم من به قران خیلی ناراحــتــــ شدم گلم صبر کن ایشالا میشی به خدا غصـــه خوردن فــــایده نداره ایشالا باردار میشی عزیزم دوستـــ دارم


سلام عزیزم

یه خورده داغونم درست میشم انشالله ...

یه ذره در مقابل مشکلات کم طاقت شدم انشالله درست میشم
ناشناسی از جنس تو
21 فروردین 92 0:14
سلام .ما هم همین مشکلو داشتیم البته 2 سقط پشت سر هم 8 سال تمام این مشکلاتو داشتیم میفهمم همه درد دلاتو !و میدونم تمام کسایی که این مشکلو ندارن اصلا نمیتونن درکت کنن
پس:نه توصیه ای برات دارم و نه همدردی میکنم
فقط برات دعا میکنم!


سلام ...
مرسی ....همین دعا خودش کلیه ...
واقعا نیاز به دعا دارم
مریم.خوزستان
21 فروردین 92 2:38
فدات بشم ناراحت نباش
به جای ناراحتی خداروازدعاکردن خسته کن تاهرچه زودتربهت یه نی نی قشنگ سالم بده
بچه ها همگی بگیدامین ن ن ن ن ن ن


مریمی خییییییییییییییییییلی مهربونی ...
این محبتها بهم دلگرمی میده
مامان اراد
21 فروردین 92 7:21
اوووووووووووووووووووووووو سلام گل من خوبی؟ تسلیت ناراحت شدم کلی ماهم یه بچمون مرده غم که نداره اینقدر عزیزم ایشالا خدا بعدی رو دوقلو میده بهتون خیلی دوستدارم.بووووووووووووووووووووسس
مامان نفس
21 فروردین 92 7:50
زینب جی کار کنم برات؟؟؟نمیدونم من اگه چای تو بودم طاقت میاوردم؟مظمینم خدا صداتو میشنوه و مهربون نگات میکنه حتما اگه تا حالا حامله نشدی حکمتی توشه که نمیدونی


انشالله هیچ وقت جای من نباشی ...
خوب میشم مهسا ...
الان یه خورده همه مشکلات یهو روم فشار آورده ...
فرشته شدن امیرعباس...
زیر بغل گرفتن یه مدرک مهندسی اونم با معدل بالا اما بیکار...
از صبح تا شب تو خونه بیکار بودن و تنهایی..
انتظار 7 ماه برای بارداری مجدد..
خیلی چیزهایی که جاش نیست بگم...
منم آدمم کم میارم
مامان الینا
21 فروردین 92 9:45
دوست ندارم نصیحت کنم چون خودمم 8ماه انتظار تا اومدن نی نی بدجوری اذیتم میکرد .فقط بدون که حالتو میفهمم و از صمیم قلب دعا میکنم زود زود نی نی بیاد تو دلت .تو کار این دنیا موندم ،باور کن دیگه نمیدونم چی خوبه چی بد ! فقط یه چیزیو ازت میخوام ،روحیت رو حفظ کن فقط به خاطر کودکی که بالاخره یه روز میاد و به یه مامان پر انرژی و مهربون و باحوصله نیاز داره

سلام ...
مرسی از اینکه با حرفهات آرومم میکنی...
خیلی برام سخته ...
برای منی که عاشق بچه هستم و سالها انتظار کشیدم خیلی سخته ...
کم آوردم دست خودم نیست
مریم.خوزستان
21 فروردین 92 13:40
سلام ابجی میشه بدونم چرا دوست نداری شمارتوبدی؟؟؟
بابا بدجوری توفکرتم درک کن



ناراحت نشو ...
همسرم زیاد دوست نداره ...ببخش