فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پرواز یک فرشته

بدون عنوان

1391/11/13 17:58
نویسنده : مامان دلتنگ
545 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک اذانه ...

و من باز دلم هوایی شده ..

نمی دونم په جوری باید خدارو صدا بزنم ...

خسته ام ...

احساس میکنم صدام و نمیشنوه ...

گاهی دوست دارم صداش کنم اما بعد میگم چه فایده اون که نمیشنوه ...

اما الان وقت اجابت دعاست ...

خدایا تورو به حق خوبات ...

تورو به حق امام حسین....

تورو به خون شهدا قسمت میدم ...

از در خونت نا امید برم نگردون ...

یا صاحب اذان نامیدم نکن ...

الله اکبر ....

چقدر آرامش میگیرم وقت بانگ اذان از گلدسته مسجد محل بلند میشه و تو خونه قلبم میشینه ...

خدایا تو رو به حق محمدالرسول الله گفتن های تو اذان ...

قسمت میدم به منم بپه سالم و صالح بده تا درد دوری امیر عباس قلب شکستم و کمتر زچر بده ...

تا از این تنهایی و سکوت مرگ بار در بیام...

دلم یه دنیا گرفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

ناهید
13 بهمن 91 23:09
سلام عزیزم.امتحانات تموم شد؟مال من تموم شد.خیالم راحت شد.تو هم اینقدر غصه نخور ایشالا به زودی نی نی میاد.ایشالا از کربلا برگشتی خبر نی نی دار شدنتو بهمون میدی عزیزم


سلام آره تموم کردم ...
خدارو شکر کلا تموم شد انشالله ارشد ...
فقط مونده پروژه پایانی ...
باورت میشه که اصلا امید ندارم ...
ناهید دعا کن برام
سارا
14 بهمن 91 13:04
مامانی چشم به راه
14 بهمن 91 20:49
زینب الان بیا چت میتونی..ساعت ده دقیقه به نه من تا نه توچت بارون منتظرتم


سلام من دیر دیدم پیغامتو
ریحانه
15 بهمن 91 14:11
عزیزم .......نوشته هاتوکه خوندم دلم گرفت...ایشاله خدابرات یه هدیه درنظرداره......بااجازت لینکت میکنم....دوست داشتی به وبلاگم سربزن....البته من هنوز مادرنشدم


سلام عزیز دلم حتما ...
مرسی بهم سر زدی انشالله تو هم حاجت بگیری
زندگی شیرین من
15 بهمن 91 14:28
سلام زینب جونم خوبی...
ببخش خیلی وقته بهت سر نزدم زیاد حالم خوب نیست...
منم خیلی دعا میکنم...خیلی صداش میزنم...خیلی زجه میزنم...خیلی قسمش میدم...خیلی التماسش میکنم...
ولی نمیدونم چرا صدامو نمیشنوه...
چقدر باید صبر کنم و صبور باشم...دیگه طاقتم تمام شده...
دل منم یه دنیا گرفته


سلام عزیزم...
انشالله خدا صدای دل شکست تو بشنوه و حاجتتو بهت بده
شیما
17 بهمن 91 15:43
سلام عزیزم
ما قبلا هم یه بار به وبلاگ هم اومدیم
رفتی کربلا برای همه حاجتمندا دعا کن.
میفهمم که اوضاع برای تو چقدر سخته. من خودمم دو تا سقط داشتم و تا حدی درکت میکنم.
ان شاله مشکل همه حل بشه.


سلام واقعا ؟
ببخش خیلی فراموشکار شدم ..
انشالله که خدا به زودی دلتو شاد کنه عزیزم
عاطفه
17 بهمن 91 18:53
سلام عزیزم.رفتی کربلا یادت نره واسه منم دعا کنی.....البته واسه همه منتظرا


سلام عزيزم حتما
ناهید
19 بهمن 91 12:57
سلام عزیزم خیلی دعام کن.میترسم.نگرانم.فقط 1ماه و نیم مونده تا نی نی بیاد.ولی میترسم به خاطر پلاکت.تروخدا دعا یادت نره.


سلام استرس بدتر برات سوره يس مي خونم انشالله سروقت سالم به دنيا بياد
فسقلی مامان وبابا
20 بهمن 91 21:24
سلام آفی ؟ چه خبر ؟ پ نشدی ؟ انشاالله که نمی شی.





سلام خون ابه دارم نميدونك واسه همونه يا فريز كه كردم ديروز بايد ميشدم
ميشم مطمعنم
مامانی چشم به راه
22 بهمن 91 19:25
سلام زینب جان کجایی گلم..؟چه خبر؟


سلام من خونه خوبم شما خوبی خبرا دست شماست
فسقلی مامان وبابا
23 بهمن 91 13:50
سلام کجایی چرا نمیای ؟ چی شد ؟ اگر هستی یه خبری بده.
زینب جون نگرانممممممممممممم


سلام خوبی هستم اما حوصله نوشتن ندارم
یعنی چیزی برای نوشتن ندارم
نرگس
25 بهمن 91 17:00
سلام عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده پس کجایی؟ چرا نیستی؟


سلام عزیزم
منم همین طور
مرسی که به یادم هستی
آیدین و مامانیش
25 بهمن 91 17:43
سلام عزیزم
الان کهخ بعد از مدتها بازم بهت سر زدم خوشحالم چرا؟؟؟؟؟؟
چون می بینم حال و هوای وبلاگت بهتر شده یعنی غمش کنتره و عوضش امیدت رفته بالا
خدا رو شکر که شیطون نتونست ناامیدت کنه از درگاه خدای مهربون و بازم خدا رو شکر که دستت رو گذاشتی تو دستای مهربون خدا
مطمئن باش صداتو می شنوه قبل از اینکه حرفی بزنی...عزیزم مگه میشه نشوه کسی که تو دل توهه...این حرف شیطانه بهش گوش نده....همین که غصه دارت می کنه شیطانه چون اگه اون نباشه و اطمینانت به خدا از ته دل باشه دیگه به قضا و قدرش غصه نمی خوری
خیلی دوستت دارم مادر بهشتی
برای ما هم دعا کن عزیزم


سلام عزیزم مرسی از اینکه بهم سرزدی
محتاجیم به دعا