فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

پرواز یک فرشته

باز باران

1391/9/24 16:18
نویسنده : مامان دلتنگ
515 بازدید
اشتراک گذاری

باز باران می بارد...

قطره های باران تو را برایم تدائی میکن ...

باز باران بارید و غم نداشتنت را به رخم کشید...

باز دلم بارانی شد از غم نبودنت...

باز دستانم برای نداشتنت حروفهارا کنار هم چید...

چقدر آسمان دلش پر بود و من نمی دانستم ...

او دیگر چرا ؟

ا. که فرشته ای همچو تو در آن آشیانه دارد چرا؟

شاید آسمان هم دلش به حال این مادر دل شکسته سوخته است...

پس چرا خدا دلش به حال من نسوخت...

چرا لحظه ای دل شکسته مرا ندید...

چرا ...

باران...

کاش تو همدردم بودی...

کاش تو یک روز آسمان چشمان من نیز رنگین کمان خوشبختی را ببیند ....

دلم هوایت راکرده ...

آسمان چشمانم باز بارانیست...

دیگر قلبم برای خودم نیست ...

یاد چشمان سیاهت مرا هر روز عاشقتر میکند...

باران هم از باریدن خسته شد , آسمان صاف شد...

اما باران چشمان من چه زمان از باریدن خسته می شود...

کاش بودی ...

کاش تقدیرت رت اینگونه رقم نمیزد...

کاش همیشه از آن من بودی...

کاش.............................................

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان ساجده
24 آذر 91 16:31
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم
هیراد و عمه لیلاش
24 آذر 91 17:33
سلام به دوست جونی عزیزم یه خواهش کوچولو از شما دارم من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها شرکت کردم ممنون میشم که به عکس من رای 5 امتیازی بدید لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
الی مامان الینا
24 آذر 91 17:35
سلام عزیزم خیلی ناراحت شدم وقتی وبلاگ تو خوندم ایشالا این بار خدا بهتون یه نی نی سالم و سلامت میده ممنون که به وبلاگ دخترم سر زدی بوسسسسسسسسس


مرسی عزیزم...
خدا دخترتو برات نگهداره
مامان نفس
24 آذر 91 18:42
مرسی که دوباره اومدی.عزیزم واسه بارداری قبلیت گفتی دیر باردار شدی شاید الان هم دیر نتیجه بگیری.نا امید نباش.
فسقلی مامان وبابا
24 آذر 91 21:06
سلام زینب جون خوبی باز اشکم رو درآوردی فدات بشم توکل به خدا کن میاد امیر ت میاد دلم می گه بزودی میاد امیر عباس مامان شاد می خواد
دوستت دارم


انشالله ...
زهرا
24 آذر 91 23:14
عزیزم با افتخار لینکتون کردم، گلکم ناراحت نباش میدونم سخته ولی باید یه جوری خودتو با شرایط وقف بدی ، حتما مصلحتی در کار بوده ، ایشالا خدا بهتون یه نی نی سالم و ناز و جیگر بده
زندگی شیرین من
25 آذر 91 13:14
الهی بمیرم واسه اون دل شکستت
منم این چند روز چشمام بارونیه...منم دیگه خسته شدم...
حالم خیلی بده...در سن جوانی دارم پیر شدنه خودمو میبینم...
نمیدونم خدا کی میخواد صدامو بشنوه...
نمیدونم کی میخواد اشکامو ببینه...
خودم خسته شدم از بس صداش کردم...خسته شدم از بس التماسش کردم...
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

انشالله میشنوه


مامان امیر حسین
25 آذر 91 15:15
میگن اگه زیر بارون دعا کنی خدا هر چی بخوای بهت میده.منم برات دعا کردم که زودتر یه کوشولوی دیگه جای اون فرشته رو برات پر کنه.غصه هات رو برای بارون بگو تا با خودش بشوره و انشالله برای همیشه ببره.همیشه برات دعا میکنم


سلام دوست خوبم ...
مرسی از این همه محبت...
انشالله بارون صدای دعاتو به گوش خدا برسونه
درسا کوچولو و مامان
25 آذر 91 17:57
سلام نگاهم که به کنار وبلاگت خورد دلم گرفت آرشیوت را گشتم و رسیدم به دورانی که پسرت به دنیا اومده دلم خیلی گرفت خدا صبرت بده و زودتر یه نی نی دیگه بده بعد از سزارین با اون همه درد نبودن نی نی خیلی آدم را افسرده می کنه برای تسکین این درد بزرگ نمی دونم چی بگم .... خدایا خودت هرچی می خواد بهش بده .....صبرش بده.


مرسی دوست خوبم...
خدا درسا جان و برات نگهداره انشالله ...
همین که میبینم دوستهام دعام میکنن دلم کمی آروم میگیره و با خودم میگم خدا ایندفه صدای این یکی دوستم و حتما میشنوه ...
مامان جون نی نی
25 آذر 91 18:06
سلام زینب جان نمیدونم چرا و ولی وقتی میام و مطالبتو میخونم دلم برا تو روشن تر از خودمه
امیرت ذخیره آخرتته انشاالله به زودی خدا یه همدم برا دنیا بهت بده
من هر وقت میخوام برا خودم دعا کنم یادت میافتم و برات دعا میکنم


سلام ...
مرسی از این همه مهربونی عزیز دلم...
انشالله خدا به شما هم فرزندانی سالم و صالح بده ...
و دل منم با بچه سالم و صالح شاد کنه
مامان جون نی نی
25 آذر 91 18:07
در ضمن لینکت میکنم


لطف کردی ...
منم با افتخار شمارو لینک کردم ...
انشالله پست بعدیت این باشه که بارداری
ناهید
25 آذر 91 23:20
سلام عزیزم مامانم از کربلا اومد برات لباس آورده همه جا هم تبرک کرده.ایشالا به حق امام حسین خدا زودی بهت نی نی بده.نگران نباش دوست من برای دومین بار نی نی 1 ماهشو از دست داد اما هنوز امیدواره پس تو هم امید داشته باش گلم


سلام...
چشمات روشن...
ناهید واقعا ؟
دستش درد نکنه ...
برات جبران میکنم دوست خوبم...
دلم یه جوری شد...
خدا امیرعباس تو برات نگهداره انشالله
منتظر
26 آذر 91 7:52
::
بیدار شدن روبه روی چشمان تو
دیدن لبخند هر روزه ی تو
گرفتن دستان گرم تو
راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو
این است تنها آرزوی من، رویای همه ی شبهای من....
خوشحالم که دوباره اومدی و نوشتی



مرسی دوست خوبم..
وقتی دوستهای خوبی مثل شما میگن بنویس چه جوری ننویسم
مامانی چشم به راه
26 آذر 91 8:59
دلتنگی هات روبه دست خدابده...هم اوست که مامن دل های شکسته ست


سلام ...
واقعا..
نازی
27 آذر 91 7:42
سلام عزیزم با خوندن دلتنگیهات داغ دلم تازه شد چون منم همین اتفاق برام افتاد تو هشت ماهگی کیسه آبم پاره شد و دخترم زود به دنیا آمد و بعد از 33 روز از پیشمون رفت خیلی حالم بد بود یک سالو نیم دارو میخوردم به خاطر افسردگیم اما یک روز با خودم نشستم فکر کردم که فقط خودم باید به خودم کمک کنم دارو خوردن که نشد کارداروهاموقطع کردم و به کلاس یوگا رفتم و خیلی بهتر شدم خداهم بعد از دو سال به من یک دختر ناز داد هیچ وقت نمیتونم پارمیسو فراموش کنم هر چی به روزهای تولدش نزدیک میشم دوباره حال غریبی به من دست میده تازه داره میره تو 6 سال ولی با تقدیر نمیشه جنگید عزیزم امیدوارم که خدا دوباره به تو و همسرت یک نینی دیگه بده و هر چه زودتر دلتونو شاد کنه چون از این امتحان سربلند بیرون اومدی .
با اجازت من لینکتون میکنم و همیشه بهت سر میزنم به امید یک خبر خوش اگر دوست داشتی به ما هم سر بزن که ببینی بعد از یک امتحان سخت خدا چه نعمتی رو به من داد


سلام عزیزم...
خدا دختر نازتو برات نگهداره ..
انشالله همیشه شاد باشین ...
با کمال میل میام ومیبینم