گل پسرم ماشالله بزرگ شده
سلام عزیز مامان سلام عشق مامانی ... قربونت برم که ماشالله داری کم کم بزرگ میشی ... الان دیگه میتونم به وضوح دست و پاتو احساس کنم وفتی رو شکمم و میمالم خودتو واسم لوس میکنی و کلی با تکون خوردنت قند تو دلم آب میکنی ... پسر گلم الان دیگه وارد هفته 31 شدی مامان جونی یعنی دقیقا 30 هفته و 2 روزته عسلم ...
امیرعباس مامان , امروز می خوام عکس ژاکت و کلاهی که برات بافتم و تو این پست بذارم شاید وقتی انشالله بزرگ شدی با دیدن اینا یادت نره که مامان چقدر دوست داره ... مامانی تا قبل شما که23 سال از خدای بزرگ عمر گرفته دست به کاموا نزده بود یعنی اصلا خوشم نمیومد اما با وجود شما و ذوق اینکه اینارو بپوشی از مامان جونا بافتنی و یاد گرفتم تا حالا یعنی تو این بک ماه یه شال بافتم که قبلا عکسش و گذاشتم بعد اونم شروع به بافتن یه ژاکت کردم که 3 روز پیش تموم کردم و از دیشب تا امروز یه کلاه بافتم که ست هم هستن 1 ساعتی میشه که شروع به بافت شال گردن ست ژاکت و کلاه کردم , عکسشون و میذارم تا ببینی...
پسرم این به واقعیت صادقانه است که هر گره ای که به اینا زدم همه مملوو از عشق بود , عشقی که نمیدونم به چی مثال بزنم ...
پسرم هیچ وقت یادت نره که مامان و بابا چقدر دوست داریم
اینم از عکس ژاکت و کلاه قند عسل من و باباش