فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پرواز یک فرشته

عاشقانه های مادرانه

سلام پسر مامان ، عزیز مامان ، ببخش دیر به دیر سر میزنم آخه دیگه خیلی سنگین شدم  دیروز رنگ اتاقت تموم شد خیلی ناز شده امروز هم عمه فاطمه و عمه فهیمه کمک کردن و اتاقت و تمیز کردن ( دستشون درد  نکنه )  انشالله اگه خدا بهخواد تا هفته دیگه سرویس تخت شاه پسری هم آماده میشه و مامانی یه عکس خوکشل از اتاقت میذاره  البته یه سری لوازم دیگه هم مونده مثل پرده و لوستر و فرش که انشالله مامان جون تا آخر شهریور میخردشون اما خرید کلی تموم شد .... الهی مامان دورت بگرده انشالله به دنیا بیای از همه این لوازم که مامان جونی و پدر جونی هر کدومشونو واقعا با عشق خریدن استفاده کنی و لذت ببری مامانی ام با  بودن  و دیدن روی ماه...
22 تير 1391

یه سلام داغ داغ بعد کلی دیر کرد

سلام عزیز مادر , قربونت برم الهی ، فدای لگد های نازت بشم که هر روز کلی به شیمک مامانی شوت میکنی  ببخش دیر کردم گلم ، ٧ تیر مامان جون ( مامان بابا) به همراه آقا جون از مکه برگشتن تا چند روز مشغول اون بودم البته من کار خاصی نمیکردم فقط فکری کمک میکردم به قول بابایی مدیریتی  بعد اونم پنجشنبه ١٥ تیر رفتیم تهران واسه خرید سیسمونی قند عسلم که خدارو شکر بیشترشو خریدیم ،‌الان که خونه به خاطر نقاشی شلوغه انشالله اتاقت و که چیدم حتما برات عکساشو میذارم هیچ وقت یادت نره دوست دارم مااااااااااامانی همین حالا یه لگد خوگشل زدی ...
18 تير 1391

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

سلام قند عسل ، یه دست و هورااااااااااااااااااااااااااااا بلند به افتخار مامانی که با کمک پسری ٢١ واحد و با موفقیت پشت سر گذاشت  ... قندعسلم دیروز آخرین امتحان رو هم دادم و دیگه راحت شدیم ... خیلی ازت ممنونم قندعسلم خیلی اذیت شدی گلم خیلی دوست دارم انشالله باشم و ببینم پسرم آقای دکتر شده  من و بابات که نشد دکتر بشیم حداقل انشالله شما آقای دکتر بشی نااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااز مامان . خیلی دوست داریما ، بی اندازه منتظر دیدنت هستیم خدایا شکر.... شکر به خاطر این همه نعمت ... شکر به خاطر این همه لطف ... خدایا بابت همه داده ها و نداده هات شکر ... خیلی دوست دارم به خودت قسم که خیلی دوست دارم...
7 تير 1391

لگد زدنات هم شیرینه

سلام...................................................... آخه میشه تو یه کاری کنی ، واسه مامان شیرین نباشه ؟؟ نه نه میشه ؟؟؟ الان 2 ، 3 روزی  که با لگد زدنات اعلام موجودیت میکنی که ای اهل خانه منم هستما !!!!پس من چی؟؟؟؟؟  به خدا یه کیفی داره پسری یه ذره دردم میاد اما عاشقشم ،برام مثل عسل شیرینه .... تو این چند روز عین ساعت میمونه راس ساعت 11 صبح شروع میکنی به لگد زدن زیاد نیستن اما با کیفیتن  اولین لگد مالی شازده در تاریخ 1/4/91  ساعت 11 صبح رخ داد  . پسری مامانی کلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی ذوق کرد .......... دوست دارم یادت نره عزیزم یا حسین تو را چگونه صدایت زنم که زیباترین آوا ر...
3 تير 1391

مدل سرویس خواب

پسری کلی گشتم تا مدل سرویس خوابی که برات سفارش  دادم بسازن و پیدا کردم جیگری البته قند عسل جونم چون اتاق شما یه ذره کوچیکه مجبور شدم کمد و کوچیک تر سفارش بدم ...
2 تير 1391

بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااازم سلام صدتا سلام

سلامی به گرمی نون بربری داغ داغ داغ  پسرم دیروز یه کاری کردی اینقدره ذوق کردم که اشکم در اومد  برای اولین بار بعد 23 هفته مامانی واقعا با تکون خوردنات حسابییییییییییییییی کیف کرد . انگاری یه چیزی مثل یه موج آب می خورد به شکمم ...الهییییییییییییییییییییییییییییییی مادر دورت بگرده ..... پسری 3 شنبه غروب بعد امتحان با مامان جون و پدر جون رفتیم سرویس چوب شمارو سفارش دادیم .. پدر جون کلی سنگ تموم گذاشت براتا سرویست خیلییییییییییییییییییییییی نازه من که تا به حال مدلش و جایی ندیده بودم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوشگله مامانی انشالله به سلامتی ازش استفاده کنی   ...
2 تير 1391

صبح امتحان

سلام پسری صبحت بخیر عزیزم . گل پسر الان که دارم برات می نویسم ساعت 6:34 صبح روز سه شنبه است . تمام وجودم و استرس گرفته می دونم برات خوب نیست اما مامان جان دست خوذم که نیست پسرم یه امتحان 3 واحدی سخت دارم . چی میشه امتحانام و دانشگاه تموم بشه تا شما هم راحت بشی؟؟؟ فرشته کوچولوی مامان با اینکه وضعبت جسمیم مناسب نیست و به سختی درس می خونم اما تا کالا که 5 تا امتحان دادم به لطف خدا وبرکت وجود شاه پسری مثل شما امتحانام و خیلی خوب دادم البته دوست داشتم مثل ترم های پیش اگه شاگرد اول نبودم حداقل تا 4 میشدم اما اشکال نداره داشتن شما برام شیرین تر از عسله نمره که هیچه. مامان جون دیرم شده من میرم دیگه ....وروجک دعا یاد...
30 خرداد 1391

خورده ریزه های سیسمونی قند عسل

سلام پسری ، عسلی ، سلامی به داغی روزهای گرم تابستون ..........................  وای که چقدر داغه ، اصلا بدون کولر نمیشه نفس کشید ،‌ تابستون و دوست ندارم مامانی جاش عاشق پاییز و بهارم  ، پسری امروز مامان جون زحمت کشید و یه سری از خورده ریزه های سیسمونی تاج سرم و خرید کلییییییییییییییییی زوق کردم عزیز دلم . اینم از عکساش:                                   شونه و شوت موی گل پسری شیشه شیر و شیشه آب خوری نازنین پسر پستونک و زنجیر قند ع...
29 خرداد 1391

سلامی به زیبایی حس مادری

سلام پسر قند عسل ، امروز مامانی خیلی خیلی خیلی خسته است اما با این حال چون هر چقدر هم که خیلی های خستگی مامانی زیاد باشه به خیلی دوست دارما نمیرسه پس با همه خستگی ها می نویسم برای عشقم ، پسرم امیرعباس مامان ، اول دلیل خستگی مامان : الان که چهارمین امتحان ترم دانشگاهو دادم شما تقریبا  تو 23 هفته هستین پس وزن مامانی بالا رفته و مامانی طاقت بالا رفتن از پله های دانشگارو نداره و اینکه هر روز بشینه پشت میزو درس بخونه اما و اما باید بخونه تا وقتی پسری بزرگ شد به داشتن مامان مهندس افتخار کنه  همنطوری که مامانی به داشتن مادر جون افتخار میکنه البته پسری همه مامانا خوبن و بچه هاشون باید به داشتنشون افتخار کنن شاید این موضوع رو 1 سال ...
27 خرداد 1391